اميركياناميركيان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

به قشنگي یک رویا

چمدان قجری

تا امیر کیان و گذاشتیم در این چمدان قجری یک نگاهی کرد به سینی چای و ١ - ٢- ٣ حملــــــه و یا اینکه می خواست از چمدان بیاید بیرون یا اینکه بند و قفل چمدان را می گرفت ، می کشید و خنده تحویل ما می داد لپ کلام آتیش سوزاند - تیرماه و در آخر با هزار زحمت یک عکس کمی حسابی از آقا گرفته شد. ...
30 مرداد 1390

پتو و حوله

اینها همان عکس هایی است که در خاطره ١ گفتم - تیرماه         در حال خوردن پلاک داخل زنجیر - تیرماه                 ...
30 مرداد 1390

ماه و فرشته کوچولوی من

تو این مدل و دکور دردسری بود مگه یک جا آرام می ایستادی یک جا هم این آقا ماه بدبخت و گرفته بودی و چون سبک بود با خودت می چرخاندی - تیرماه اینجا هم که در حال سقوط آزاد هستی آقا   -تیرماه   ...
30 مرداد 1390

پرتره

  در این عکس شکل مامانی هستی هر کس این عکس و دیده گفته آخی چه شکل بچگی مامانش - تیرماه                           ...
29 مرداد 1390

گيتار

  معرفی می کنم :خواننده بزرگ پاپ گیتاریست معروف ستاره مشهور و بیاد ماندنی محبوب قلب نی نی ها جناب آقای امیر کیان خان -تیرماه   قربون خواندن برم با اون لبهای خومشلت بست دیگه خسته شدی گوگولی -تیرماه                     ...
29 مرداد 1390

دستی کوچک رو به آسمان

در تاریخ ٢٥/٥/٩٠ افطار خانه مامان مژی بودیم نزدیک افطار بود بابائی کیان و نشانده بود روی پاهاش و دستهاش و آورد بالا و شروع به دعا کرد گفت خدایا این امیر کیان ما را حفظ کن و بهش سلامتی بده و دستهای کیان و آورد بالا و گفت بابائی دعا کن ، وای خدای من اونهم یاد گرفت و دو دست کوچولوشو آورد بالا خیلی صحنه زیبائی بود در این چند روز تا ما دستامون را می آوریم بالا و می گوئیم امیر کیان دعا کن اون هم خودش دستهای قشنگش را می آورد بالا این صحنه را خیلی دوست دارم هیچوقت یادم نمی رود عزیزم امیدورام در آینده انسان با خدایی باشی و باعث افتخار من و بابائی ...
29 مرداد 1390

آتلیه -میوه

در یکی از روزهای تیر ماه (١٧/٤/٩٠ ) تصمیم گرفتیم یه چند تائی عکس از فینگیلی بندازیم این چند تا تبدیل شد به ٤٢٥ عدد عکس ، امیرکیان هم که اوج همکاری را با ما داشت با اون خنده های قشنگش و اما آقای همسر که کلی خسته شده بود و از چشمهاش می شد فهمید که می گه بست دیگه بابام جان و همچنان عرق می ریخت من هم چند باری تعارف زدم اگه می خواهی برویم ؟ ولی بیچاره گفت نه حالا که آمدیدم هر چقدر می خوای عکس بگیر  کیان هم که به مرور با محیط آنجا آشنا تر شده بود و در عکس ها خنده تحویل ما میداد من هم که سوءاستفاده از این اخلاق محمدی آقا نی نی کردم  این شد که تعداد رسید به ٤٢٥ عکس البته این مابین کمی هم استراحت می کرد چون یک نی نی دیگه هم بود که یک ...
26 مرداد 1390

عروسكها

اينجا تا نشست جلو عروسكها  لم داد روي آقا خرس مهربون - تيرماه   مثل هميشه در حال گاز زدن و خوردن عروسك بيچاره مماغ و كندي فينگيلي    - تيرماه در حال به هم زدن كافه - تيرماه و در آخر فرار را بر قرار ترجيح داد - تيرماه   ...
26 مرداد 1390

حباب

در اين 4 عكس با اين تفنگها براش حباب مي ريختم ولي نمي دانم چرا يك جورايي انگار حال نمي كرد خانه كه اين كار را مي كردم كلي بلند بلند مي خنديد و مي خواست حبابها را بگيرد - تيرماه ...
26 مرداد 1390